چه چیزهایی انگیزه کار گروهی را از بین میبرد؟

انگیزه دادن به گروه حتی در شرایط خوب کار چندان آسانی نیست. کتابهای ارزشمند زیادی در این زمینه تالیف شده است که میتوانید از آنها کمک بگیرید.
در شرایط سخت اقتصادی مشکلات جدید بوجود میآید؛ به طوری که کارمندان دیگر آن احساس امنیت شغلی را نمیکنند و این موضوع بر عملکرد آنها تاثیر منفی میگذارد. ترس از دست دادن شغل یکی از عوامل مخربی است که اثربخشی و بهره وری کارمندان را از بین میبرد.
به عنوان یک مدیر انگیزه دادن به گرووه در شرایط دشوار کار سخت و چالش برانگیزی است. حتی کوچکترین مشکلات هم بر انگیزه و خلاقیت گروه تاثیر منفی میگذارد.

عواملی که انگیزه کارمندان را از بین میبرد و روشهای مقابله با آنها
ترس
ترس یکی از احساسات کاملا طبیعی هر انسانی است. این احساس برای ایجاد حس امنیت هنگام مواجهه با شرایط خطرناک بوجود میآید. ترس تنها زمانی دردسرساز است که مانع از گرفتن تصمیمات مفید و سازنده میشود. در دنیای امروزه ترسهای درونی بیشتر از ترسهای بیرونی انسان را از کار انداخته و ناتوان میسازد.
این ترسهای درونی با یکسری نگرانیها شروع میشود. شرایط سختی در محل کار بودجود آمده و خیلی از کارمندان تعدیل شده اند. ممکن است شما نفر بعدی باشید. گاهی اوقات این ترسها و نگرانیها در ذهن به قدری رشد میکنند که انگیزه گروه را از بین برده و میزان بهرهوری را کاهش میدهد.
برای حل مشکل چه کنیم؟
به عنوان یک مدیر باید تشخیص دهید که بیشتر ترس کارمندان از ارزیابی غلط شرایط بوجود میآید. از دیدگاه آنان تعدیل یک نیرو یک تصمیم خودسرانه است و تکرار این تصمیمات باعث میشود این ترس در فرد ایجاد شود که شاید نفر بعدی او باشد. به عنوان مدیر باید دائم با کارمندان در ارتباط بوده و آنها را در جریان بسیاری از مسائل قرار دهید، حتی اگر قرار است او را تعدیل کنید، بهتر است او را در جریان قرار دهید.
اگر به کارمندان بفهمانید که در چه جایگاهی قرار دارند، حتی اگر جایگاه خوبی نباشد، نسبت به زمانی که چیزی درباره جایگاه خود نمیدانند انگیزه بیشتری خواهند داشت.
اهداف نامشخص
طبیعی است که همه کارمندان در شرایط خوب شرکت بدون فکر به تاثیرات خود روی شرکت کارشان را انجام دهند. اما مهم این است که وقتی در شرایط سخت از نیرو میخواهید با دستمزد کمتر کار بیشتری انجام دهد، این وضعیت را درک کرده و در جهت پیشرفت شرکت تلاش کند.
برای حل مشکل چه کنیم؟
به عنوان یک مدیر این وظیفه شماست که اهداف مشخصی را هم برای گروه و هم برای اعضای گروه تعیین کنید. این موضوع مخصوصا در شرایط سخت بسیار مهم است. زیرا ممکن است اولویتهای سازمان تغییر کند.
در شرایط سخت سرمایه گذاریها یا توسعههای جدید به منظور تمرکز بر هسته کار حذف میشود. در این شرایط باید تمام تمرکز گروه را به سمت نجات بیزینس تغییر دهید.
در اینجا نیز ارتباط برقرار کردن با کارمندان بسیار مهم است. آنها را از تغییراتی که در اهداف ایجاد کردهاید و تغییراتی که در نقش آنها نیز ایجاد میشود مطلع سازید. اگر همه افراد درک کاملی از اهداف و تایر نقش خود در رسیدن به اهداف داشته باشند، انگیزه بیشتری برای کار کردن به دست میآورند.
کمبود استقلال
بسیار طبیعی است که مدیر در شرایط سخت کنترل بیشتر و سختتری روی کارمندان داشته باشد. زیرا دیدگاهش این است که برای رسیدن به نتایج بهتر باید فشار بیشتری را تحمل کرد.
اما تحقیقات نشان داده است که کمبود استقلال هم انگیزه فردی و هم انگیزه گروهی را از بین میبرد. برای رسیدن به نتایج بهتر و ایجاد انگیزه بیشتر باید به گروه استقلال بیشتری بدهید.
برای حل مشکل چه کنیم؟
بهتر است تمایل به کنترل نیرو را فراموش کنید زیرا مدیریت افراطی انگیزه نیروها را کاهش میدهد.
اختیار دادن به نیرو به این معنا نیست که هر کاری که دوست داشته باشد میتواند انجام دهد. به عنوان مدیر باید یک چارچوب کلی مشخص کنید که کارمند بر پایه آن کار کند. مواردی مانند بازه زمانی، محدودیت بودجه و سودمند بودن محصول نهایی باید برای اعضای گروه کامل مشخص و شناخته شده باشد. بعد از تنظیم این شرایط باید به کارمندان اجازه دهید که تصمیم بگیر چگونه با مشکل مقابله کند. با این کار هم میزان بهرهوری کارمند افزایش پیدا میکند و هم حس افتخار و اعتماد به نفس بیشتری به او دست میدهد.
تغییر
انسان بنده عادت است و به یکسری کارهای روزانه عادت میکند، حتی اگر مفید و سازنده نباشد. برنامه ثابت در ما حس آرامش و امنیت ایجاد میکند؛ به همین دلیل روانشناسان میگویند تغییر باعث ایجاد استرس میشود.
حتی تغییرات خوب مثل ازدواج، ترفیع و بچه دار شدن هم استرس ایجاد میکند. استرس عضو جدایی ناپذیر تغییر است که باید خودمان را برای آن آماده کنیم.
تصور کنید شرکت در سراشیبی پس رفت افتاده است. در این شرایط باید برای نجات خود تغییراتی را در روند همیشگی خود ایجاد کنید. به عنوان مثال مهارتهای جدید بیاموزید و وظایف کارمندان نیز نسبت به گذشته تغییر خواهد کرد.
وقتی در کوتاهترین زمان آرامش و برنامه روتین همیشگی تغییر میکند، ایجاد انگیزه در گروه نیز کار بسیار سخت و دشواری میشود.
برای حل مشکل چه کنیم؟
هوشیار باشید و همیشه برای تغییر آمادگی داشته باشید. تغییر برای همه سخت است اما بعضیها انعطاف پذیرتر هستند.
اگر متوجه شدید که یکی از کارمندان تان لحظات سختی را میگذراند، باید با او در این رابطه صحبت کنید. چالش های زیادی در زندگی شخصی هر فردی وجود دارد که استرس زیادی را به او وارد میکند. در این موارد باید بار کاری او را کاهش داده و حتی ساعت کاری او را کمتر کنید تا استرس را از بین برده و انگیزه بیشتری به او بدهید.
ابهام در اهداف کوتاه مدت
یکی از دلایل شکست هر کاری ابهام است. برای موفقیت باید تمام اعضای گروه درک کاملی از اهداف بلندمدت کمپانی داشته باشند. بنابراین هر کدام از اعضا میدانند که برای رسیدن به هدف چه وظایفی دارند.
اما زمانی که هدف بلندمدت را تغییر میدهیم چه اتفاقی میافتد؟ حتی اگر همه هدف جدید را پذیرفته باشند باید درک کاملی از نقش های جدیدشان برای رسیدن به آن هدف داشته باشند. مثل این می ماند که کار جدیدی را بدون هیچ آموزشی شروع کنید.
برای حل مشکل چه کنیم؟
هر زمانی که اهداف تغییر پیدا کرد باید وظایف جدید اعضای گروه را مشخص کرد. بر حسب ویژگی های شخصیتی هر کدام از افراد باید وظایفشان را به اهداف کوتاه مدت در بازه زمانی مشخص تقسیم کرد. تا زمانی که اعضا درک کاملی از هدف جدید و مسئولیت های خود برای رسیدن به آن را داشته باشند، هیچ ابهامی بوجود نمیآید.
احساس بی ارزشی
معمولا در شرایط سخت، مدیران عرصه را بر کارمندان خود تنگ میکنند. درست است که مدیران در این شرایط باید کنترل بیشتری روی کارمندان خود داشته باشند، اما این وضعیت ممکن است برای کارمندان کمی دلسردکننده باشد.
روش درست این است که مدیران ایدهها و نظرات دیگران را نیز در نظر بگیرند، اما معمولا تصمیمات مدیرها یک جانبه است و این کار باعث میشود کارمندان احساس بی ارزشی کنند.
برای حل مشکل چه کنیم؟
در رابطه با تمام تغییرات و اهداف کار با اعضای گروه صحبت کنید و به آنها اجازه ایده پردازی و تصمیم گیری بدهید.
سخن نهایی
انگیزه دادن کار بسیار سخت و چالش برانگیزی بوده و از فردی به فرد دیگر متفاوت است. آنچه که به شما انگیزه میدهد ممکن است به همکارتان انگیزه ندهد. به عنوان یک مدیر این وظیفه شماست که گروه را طوری مدیریت کنید که به بهترین نتایج ممکن برسند.
وقتی به علت مشکلات اقتصادی یا اشتباهات مدیریتی شرایط سختی برای شرکت بوجود میآید، توانایی انگیزه دادن به گروه بسیار مهم و حیاتی است.
در این مطلب به روشهای مختلفی برای انگیزه دادن به اعضای گروه اشاره کردیم، اما اگر بخواهیم تمام این روشها را در یک کلمه خلاصه کنیم آن چیزی جز “ارتباطات” نیست.
روابط باز با اعضای گروه نقش و شرح کارشان را مشخص کرده و ترس و اضطرابی که با تغییرات همراه است را از بین میبرد. در نتیجه اعضای گروه درک روشنی از مشکلاتی که کمپانی با آن مواجه میشود و روشهای مقابله با آن را خواهند داشت.