
دائما در کتاب ها و مقالات و یا صفحات شبکه های مجازی با تیتر هایی مانند پله های موفقیت، چگونه موفق شویم، راه های موفقیت و از این قبیل رو به رو می شویم. اما چه کسی توضیح می دهد فلسفه موفقیت اصلا چیست؟ تعریف افراد از موفقیت چه تفاوتی باهم دارد؟
این مقاله، تلاشی است برای توضیح خلاصه، ساده و قابل فهم در زمینه فلسفه موفقیت به همراه مثال های جذاب است.
فلسفه موفقیت چیست؟
جنبه مشترکی در تلاش انسان و اراده ذاتی ما برای زنده ماندن وجود دارد.
زندگی را با جذابیت کنجکاو از آنچه در زندگی ممکن است و آنچه می توانیم به آن تبدیل شویم شروع می کنیم. همه ما رویا داریم. همه ما آرزو و الهام های درونی، احساسات و افکار داریم. برخی در واقعیت درخشان شکوفا می شوند و برخی دیگر قبل از شکل گیری، پژمرده می شوند و می میرند. بسیاری از ما به موفقیت دیگران با این خیال نگاه می کنیم که زندگی با اشتیاق و هدف، موفقیت و پیروزی پشت سر می گذارد و با خود می گوییم چرا فقط آنها و نه برای من؟ چه رازی در فلسفه موفقیت آن ها است؟
یک دلیل بسیار واقعی وجود دارد. همه این ها ناشی از فلسفه ای است که ما در این فرآیند به کار می بریم. همه رویاها و اهداف به عنوان یک فکر ساده شروع می شوند. احساسات قدم بعدی در فرایندی است که اتفاق می افتد و ما را وادار می کند تا اولین قدم را برداریم. اولین قدم همان چیزی است که اندیشه را در آغاز فراتر از واقعیت فیزیکی موجود می برد. با این وجود، آنچه واقعاً موفقیت را ایجاد می کند، ادامه فعالیت، حرکت با هدف در جهت درست برای دیدن آن(موفقیت) است. آنچه که رویاهای ما را به سرقت می برد، این اقدام مداوم را متوقف می کند. این است فلسفه موفقیت.
در ارتباط با این مقاله، اهدافی که برای موفقیت شخصی باید دنبال کرد را به شما پیشنهاد می کنیم.
پیش بینی زمان موفقیت
حقیقت ساده فلسفه موفقیت این است که درک کنیم که ما نمی دانیم. ما نمی دانیم که چگونه این اتفاق خواهد افتاد. ما نمی دانیم که چگونه و چه زمان فرصت ها ایجاد می شوند. ما جداول زمانی را نمی دانیم. یک کارآفرین موفق در خاطرات خود نوشته بود، هنگامی که من کار خود را در سال 2000 شروع کردم، به طور پاره وقت با مبلغ کمی دلار در ساعت نمی دانستم چگونه و یا چه زمانی این اتفاق خواهد افتاد.
تنها چیزی که می دانستم همان چیزی بود که می خواستم و هر روز و هر زمان به سمت آن حرکت می کردم. این روند ساده من را به شرکت های مطرح در کشور برد که در نهایت منجر به راه اندازی یک شرکت و شغلی در رشد شخصی و حرفه ای شد که به من این امکان را داده است تا به هدف خودم دست پیدا کنم و بیش از آنچه که فکر می کردم ممکن باشد، پیشرفت کنم.
همچنین به عنوان مطلب مرتبط به شما چگونه کیفیت عملکرد شغلی خود را افزایش دهیم را پبشنهاد می دهیم.
داستان نجات
یکی از نمونه های عالی برای درک فلسفه موفقیت و آنچه در واقع برای تحقق اهدافی که برای آنها تلاش می کنیم، اتفاق می افتد، داستان یک زندانی جنگی در طول ویتنام است. جیمز استاکدیل بالاترین مقام افسر در هانوی هیلتون بود. بیش از 8 سال که در آنجا بود، مورد ضرب و شتم و گرسنگی، شکنجه و محرومیت قرار گرفت. او زنده ماند در حالی که تقریباً هیچ کسی که وارد این اردوگاه شده بود زنده نماند. هنگامی که سال ها بعد با او مصاحبه شد، از وی پرسیده شد که چرا زنده مانده است. او گفت، “این آسان بود، دیگران خوش بین بودند”.
وقتی از او توضیح بیشتری درباره این جمله خواسته شد، گفت: “دیگران می گفتند: طاقت بیاورید، ما کریسمس بیرون خواهیم بود. و کریسمس می آمد و می رفت. سپس اظهار می کردند كه باور دارند كه تا عید پاک آزاد خواهند شد و آن روز فرا می رسید و می گذشت. با گذشت زمان سرانجام ایمان و امید آن ها از دست رفت و آنها مردند.” جیمز استاکدیل گفت لحظه دستگیری او این تصمیم را گرفت که او نمی داند چگونه و نمی داند کی اما کاملاً می دانست که روزی آزاد خواهد شد و این همان چیزی است که جان او را نجات داد.
در این قسمت شما را به مطالعه مطالب مرتبط دعوت می کنیم: چگونه آینده خود را عالی بسازیم؟

تمرکز مداوم بر پیش بینی زمان رسیدن به اهداف، همان چیزی است که این باور را ایجاد می کند که برای ما اتفاق نمی افتد و در نهایت منجر به متوقف کردن آنچه می تواند موفقیت را به همراه داشته باشد می شود.
فلسفه من نمی دانم
بنابراین اینست حقیقتی که در آن نهفته است. اگر نمی توانیم پیش بینی کنیم که تماس تلفنی یا فرصت بعدی ما از کجا حاصل می شود، چگونه می توانیم پیش بینی کنیم که اهداف و رویاهایمان چه زمانی اتفاق می افتد؟ پیش بینی یک ارزیابی غلط از سال آینده یا پنجشنبه آینده همان حسی را ایجاد می کند که پیش بینی آب و هوا در یک روز تصادفی در فوریه 2025 ایجاد می کند.
فلسفه موفقیت بسیار ساده است، این فلسفه را سرلوحه خود قرار دهید، “من نمی دانم چگونه و چگونه نمی دانم چه موقع اما کاملاً می دانم و باور دارم که این اتفاق روزی خواهد افتاد”. اگر این کار را انجام دهید، یک روز دیگران به زندگی شما نگاه می کنند و تعجب می کنند که چگونه برای شما امکان پذیر بوده است. من نمی توانم حتی به شما بگویم همین اتفاقی که گفتیم، چه زمانی اتفاق می افتد، اما این را می دانم که روزی پیش خواهد آمد. پس با باور قلبی به رویاهایتان و با رویاها و اهدافتان زندگی کنید. به صورتی که انگار آن ها را در همین زمان در اختیار دارید.
امیدواریم این مطالب برای شما مفید بوده و لذت برده باشید.
در ادامه، مطالعه چگونه یک سخنرانی را شروع کنیم را به شما پیشنهاد می کنیم.