بهترین میراث برای فرزندان

همهی والدین پیش از آنکه صاحب فرزند شوند، به احتمال زیاد این دغدغه را دارند که آیا میتوانند رفاه فرزند خود را تامین کنند یا خیر. پس از تولد فرزندان نیز معمولا این دغدغه شکل دیگری پیدا میکند. والدین مدام در این فکر هستند که آیندهی فرزند خود را تامین کنند. شاید بتوان گفت این بزرگترین دغدغهی تمام پدر و مادرهاست که آیندهی فرزند من چه میشود؟
قطع به یقین پدر و مادرها به تمامی ابعاد این ماجرا فکر میکنند. اما اگر با خودمان روراست باشیم اکثر پدرومادرها در وهلهی اول نگران آیندهی مالی فرزندان خود هستند. چراکه آنها میپندارند رفاه مالی شرط لازم برای احساس خوشبختی و موفقیت افراد است. البته این درست نیز هست اما میدانیم که رفاه مالی کافی نیست.
ما به غیر از مال و اموال، عطیقهها و یادگاریهایی که برای فرزندان به ارث میگذاریم، خاطراتی را نیز برای همیشه در ذهن آنها حک میکنیم. رفتارها، کنشها و واکنشهایی که از روز اول زندگی فرندانمان از خودمان نشان میدهیم، بعضا برای همیشه در ذهن آنها باقی میماند. و نگرانکنندهتر اینکه این خاطرات میتواند بسیار در آینده و تصمیمات آنها تاثیرگذار باشد. بنابراین میراث ارزشمندتری که میتوانیم برای فرزندانمان به ارث بگذاریم، سیاستی است که برای رفتار با آنها و تربیت آنها در نظر میگیریم. در این مقاله دو میراث ارزشمندی را که میتوانید در زندگی فرزندانتان به جای بگذارید، نام برده و تحلیل خواهیم کرد.
دربارهی فرزندپروری در اینجا بخوانید.
رفتار نوسانی نداشته باشید
شاید اگر ارزش این رفتار را درک کنید دیگر هرگز با فرزندان خود رفتار نوسانی نداشته باشید. مادری که همیشه بداخلاق و بیتوجه است بسیار ضرر کمتری برای فرزندش دارد تا مادری که یک روز به فرزندش بسیار توجه میکند و یک روز هیچ توجهی به فرزند خود ندارد. اگر کمی به این موضوع فکر کنید متوجه دلیل آن خواهید شد.
کودکی که از زمان تولد تا بزرگسالی یک مادر بیتوجه داشته باشد بالاخره روزی این واقعیت را میپذیرد یا برای آن به دنبال راه حل و درمان میرود. فکر او همیشه یک چیز است چرا مادر من به من بیتوجه است؟
اما رفتار نوسانی با فرزندان کاری میکند که ممکن است آنها را به انواع امراض و اختلالات روانی دچار نماید. زمانی که شما بدون دلیل رفتارتان را با فرزندتان تغییر میدهید او به دنبال دلیلی برای این اتفاق میگردد. دچار گفتوگوی درونی سرزنشگر با خودش میشود و تمام فکرش مدام درگیر این است که من چه کار کردم که رفتار مادرم با من تغییر کرد؟ آن زمانی که رفتار بهتری با من داشت چگونه بودم و حالا با قبل چه تفاوتی دارم. کودکان که هنوز دارای سواد عاطفی نشدهاند و مغز آنها برای کنترل کامل افکار و عواطف آنها آمادگی لازم را ندارد، پس از مدتی از یادشان میرود که از چه چیزی ناراحت بودند ولی اضطراب و کلافگی حاصل از این موضوع همراه آنها میماند.
اختلالاتی چون وسواس فکری، اضطراب مزمن، مهرطلبی و وسواس در راضی کردن دیگران و کاهش اعتماد به نفس از اشکالاتی هستند که رفتارهای نوسانی والدین ممکن است در کودک به وجود آورد.
چگونه از رفتار نوسانی با فرزندم جلوگیری کنم؟
سالیان سال است که تاریخ از پدر و مادرها بتهای عشق و محبت و مهربانی ساخته. بتهایی که قطع به یقین به محض والد شدن، فرزندشان را در زندگی از هرچیزی بیشتر دوست دارند. این تفکر واقعیت ندارد. پدر و مادرها نیز انسانهایی هستند که در هر امری میتوانند با دیگری متفاوت باشند. القای این احساسات به آنها تنها به خودشان و فرزندانشان آسیب میزند. توان خود را بسنجید. ببینید چه میزان از زمان و محبت خود را میتوانید همواره به فرزندتان بدهید. زندگی هرگز تعطیل نمیشود. هر روز پر از مشکلات و مسائلی است که توانایی آن را دارد ما را بهم بریزد. با فرزندتان طوری رفتار کنید که روزهایی که بهم ریخته هستید و توانایی کنترل بعضی از رفتارها را ندارید، برای عدم رفتار نوسانی با فرزندتان تحت فشار زیادی قرار نگیرید.
برایش توضیح بدهید که مامان یا بابا بعضی وقتها بخاطر مسائلی که در زندگی پیش میآید، ناراحت هستند و باید تنها باشند. در اینصورت اگر شما در روزهای عادی بیش از اندازه فرزندتان را به خودتان بچسبانید، وقتی که میخواهید یک ساعت در اتاق تنها باشید برای او بسیار سخت میگذرد. بنابراین میزان زمان و محبتی که برای فرزندتان صرف میکنید را با توجه به توانتان تنظیم نمایید.

فرزندان خود را همانگونه که هستند بپذیرید
همهی والدین آرزو دارند فرزندشان بهترین خودش باشد. شایدفکر کنید که این آرزو میبایست برای همه قابل درک باشد. چه آرزویی از این بهتر؟ اما این یک تفکر اشتباه و آسیبزا است. ما بر روی زمین و در یک جهان حقیقی زندگی میکنیم. ایرادی ندارد که آرزوهای فرازمینی داشته باشیم اما این که بخواهیم هرطور شده به آنها تحقق ببخشیم اصلا عاقلانه نیست. واقعیت نیز همین است که ما اصلا نمیتوانیم این کار را انجام دهیم و با تلاش مزبوحانه برای تحقق این آرزو تنها به خودمان و فرزند دلبندمان آسیب میزنیم.
همهی بزرگسالان اطراف شما کامل هستند؟ آیا شما از تمام خصایص و رفتارهای افرادی که در نظر شما کامل و بینقص هستند خبر دارید؟ آیا شما با آنها زندگی میکنید که بخواهید از اینها خبر داشته باشید؟ پاسخ تمامی این سوالات منفی است. بنابراین لطفا از فرزند خودتان نیز توقع نداشته باشید که کامل و بدون نقص باشد. او را همینطور که هست بپذیرید و همواره به خاطر داشته باشید بخش بزرگی از آنچه فرزندتان هست، چیزی است که شما و همسرتان به او دادید!
اگر فرزند شما اضافه وزن دارد یا زیاد میخوابد، به درس و مدرسه علاقه ندارد و یا هر چیز دیگری، به او پیله نکنید. بگذارید او در خانه احساس امنیت کند. من به شما اطمینان میدهم که کودکان برای داشتن این ویژگیها به اندازهی کافی در بیرون از خانه سرزنش میشوند و اینکه اینطور هستند به آنها یادآوری میشود. اگر قرار بود با سرزنش یا حتی یادآوری این موضوع که وزنت بالا رفته یا خیلی میخوابی اثربخشیای حاصل شود، قبل از اینکه شما اینکار را انجام دهید، حاصل شده بود.
راه حل
شما سعی کنید با ایجاد یک محیط امن در خانه برای او همواره به او این پیام را بدهید که تو در این خانه پذیرفتنی هستی. با وزن بالا و خواب زیاد و کمدرسخواندنت ما تو را اینگونه پذیرفتهایم. در این صورت به جای اشغال مغز او از سرزنش به او فرصت میدهید که به ایرادات خودش نیز فکر کند و بتواند برای آنها راه حلی پیدا کند.
ما مردم خاورمیانه با مفاهیمی مانند تقدس مادر، پدر و حتی خواهر و برادر آمیختهایم. گویی از لحظهای که به دنیا میآییم تا لحظهای که با زندگی خداحافظی میکنیم، مهر مقدس انگاشتن نهاد خانواده بر پیشانی ما داغ زدهشده. اما سوالی که پیش میآید آن است که این ریشهی این الزامات در کجاست؟ آیا این باوری است که باید آن را به عنوان یک اصل بپذیریم و یا آنکه میبایست دربارهی فلسفهی آن فکر کنیم و خودمان به نتیجه برسیم؟