شعرای معاصر و توانمند در شعر نو

شعر فارسی تا همین ۱۰۰ سال پیش تنها در قالبهای کلاسیک و وزنهای عروضی مشخصی سروده میشد. نیما یوشیج برای اولین بار سنتشکنی کرد و به سرودن شعری متفاوت به نام شعر نو پرداخت. شعر نو از بعد نیما یوشیج جان گرفت و هم در میان شعرا و هم در میان مخاطبین شعر و ادبیات، محبوب شد.
وقتی نیما یوشیج برای اولین بار منظومهای به نام افسانه را منتشر کرد، همه از این شعر «نو» به وجد آمدند و غرق شگفتی شدند. نیما در آثار خود همچنان به وزن شعر اهمیت میداد اما برای اولین بار از قالبهای کهن و متداول شعر فارسی فاصله گرفته بود.
در طول این ۱۰۰ سال شعرای بزرگ و توانمند دیگری نیز وارد این جریان شدند و گنجینه شعر نو ایران را غنی کردند. شاعرانی که طرفداران زیادی میان جوانان و نسل جدید پیدا کردند. در ادامه قصد داریم محبوبترین و بزرگترین شعرای معاصر و توانمند در شعر نو را به شما معرفی کنیم.
اگر خواندن رمان و کتابهای داستان را به خواندن کتابهای شعر ترجیح میدهید، معرفی و نقد یکی از پرفروشترینهای نیویورک تایمز را در مجله اینترنتی امرسان بخوانید:
معرفی و نقدی بر کتاب «مردی به نام اوه»
انواع شعر نو
شعر نو امروزه انواع متفاوتی دارد. دستهای از این اشعار که شعر نیمایی نامیده میشوند، همان سبکی است که نیما وارد ادبیات فارسی کرد و شعر سپید و شعر موج نو از دیگر قالبهای شعری هستند که بعد او وارد ادبیات ما شدند.
شعر نیمایی: شعر نیمایی وزن عروضی دارد اما جای قافیهها در آن مشخص نیست. اخوان ثالث، فروغ فرخزاد و سهراب سپهری از معروفترین شاعران معاصری هستند که در سرودن شعر نیمایی موفق بودهاند.
شعر سپید: سعر سپید آهنگین است اما وزن عروضی ندارد و مانند شعر نیمایی جای قافیهها در آن مشخص و ثابت نیست. برخی از اشعار احمد شاملو در این قالب میگنجند.
موج نو: موج نو را به سختی میتوان شعر دانست. تنها تفاوت این سبک که نه وزن عروض دارد و نه قافیه، با نثر در تخیل شاعرانه موجود در آن است. احمدرضا احمدی معروفترین شاعری است که در سبک پیچیده موج نو فعالیت کرده است.
نیما یوشیج، پدر شعر نو فارسی

علی اسفندیاری که بیشتر ما او را با نام نیما یوشیج میشناسیم، نیازی به معرفی شدن ندارد. او آنقدر مشهور است که نمیشود چیزی در موردش گفت که شما ندانید. نیما پدر شعر نو است و تمام پیشرفتهای شعر معاصر در ایران نیز مرهون اوست.
مجموعه «قصه رنگ پریده» اولین اثری از نیما است که رنگ و بویی از شعر نو دارد. اما همان طور که بالاتر گفتیم اولین قدم رسمی و مشخصی که نیما برای پایهگذاری شعر نو برداشت، منظومه «افسانه» بود. او در آن زمان گونهای از شعر را معرفی کرد که جدید بود و ساختار متفاوتی داشت.
منظور از جدید بودن یا ساختار نو و متفاوت، تفاوت در همه چیز است. نیما هم با وزن و قافیه شعر کلاسیک فارسی بازی کرد و هم مضمون و فضاسازیهای متفاوتی برای اشعارش داشت. او از طرفدارن سبک سمبلیسم بود و به همین دلیل به نمادگرایی در شعر اهمیت زیادی میداد. همین موضوع و تصویرسازیهای خیالانگیز و جلوههای زیبای شعر نیما او را به یکی از محبوبترین و پرمخاطبترین شعرای معاصر فارسی بدل کرده است.
اشعار او رنگ و بویی از زندگی شخصیاش و شرایط اجتماعی – سیاسی آن دوران (اوایل قرن ۱۴ شمسی) دارد. بسیاری از علاقهمندان به تاریخ، اشعار او را به عنوان مرجعی دسته اول از حوادث و حال و روز مردم آن دوران میخوانند.
نمونهای از شعر نیما
آن گل زودرس چو چشم گشود
به لب رودخانه تنها بود
گفت دهقان سالخورده که :
حیف که چنین یکه بر شکفتی زود
لب گشادی کنون بدین هنگام
که ز تو خاطری نیابد سود
گل زیبای من ولی مشکن
کور نشناسد از سفید، کبود
نشود کم ز من، بدو گل گفت
نه به بی موقع آمدم پی جود
کم شود از کسی که خفت و به راه
دیر جنبید و رخ به من ننمود
آن که نشناخت قدر وقت درست
زیر این طاس لاجورد چه جست؟
مهدی اخوان ثالث، م.امید

مهدی اخوان ثالث یکی از بزرگترین شعرای معاصر شعر نو فارسی است. او در ابتدای فعالیت هنری خود، به ادبیات کهن و شعر کلاسیک علاقه نشان داد ولی بعدتر تحت تاثیر شعر نیمایی قرار گرفت. اخوان ثالث چنان در این سبک موفق بود، که آثارش بخش جدایی ناپذیری از گنجینه شعر نو فارسی هستند.
اخوان ثالث یا همان م.امید زاده خراسان بود و به همین دلیل به سبک حماسی و اساطیر ایران علاقه بسیاری نشان میداد. او علاوه بر ادبیات و شعر، دستی هم در موسیقی داشت و تار مینواخت. همین تارنوازی علت دیگری است که او را به خراسان نزدیکتر میکند.
این دلبستگی به تاریخ ایران و اساطیرش را میشود به راحتی از آثار اخوان ثالث فهمید. هیچ شاعری به اندازه او نمادها و نشانهای بومی و ملی را وارد شعر خود نکرده است. او با ترکیب سبک شعر خراسانی و شعر نو نیمایی توانسته ترکیب جدید و خلاقانهای بیافریند. ترکیبی که اهل فن به آن شعر نوی خراسانی میگویند و منظومه «زمستان» نمونه بارز آن است. این سبک شعرهای او، هم حماسی هستند و ریشه در مفاهیم و مضامین ادبیات کهن دارند و هم از فضاسازیها و تقطیعهای مدرن بهره جستهاند.
نمونه شعر مهدی اخوان ثالث
نذر کردهام
يک روزي که خوشحالتر بودم
بيايم و بنويسم که
زندگي را بايد با لذت خورد
که ضربههاي روي سر را بايد آرام بوسيد
و بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد
يک روزي که خوشحالتر بودم
ميآيم و مينويسم که
اين نيز بگذرد
مثل هميشه که همه چيز گذشته است و
آب از آسياب و طبل طوفان از نوا افتاده است
يک روزي که خوشحالتر بودم
يک نقاشي از پاييز ميگذارم که يادم بيايد زمستان تنها فصل زندگي نيست
زندگي پاييز هم ميشود، رنگارنگ، از همه رنگ، بخر و ببر
يک روزي که خوشحالتر بودم
نذرم را ادا مي کنم
تا روزهايي مثل حالا
که خستگي و ناتواني لاي دست و پايم پيچيده است
بخوانمشان
و يادم بيايد که
هيچ بهار و پاييزي بي زمستان مزه نميدهد
و
هيچ آسياب آرامي بي طوفان
فروغ فرخزاد، پری شادخت شعر آدمیزادان

درست است که فروغ فرخزاد عمر کوتاهی داشت، اما کوتاه بودن عمرش نتوانست مانع از بروز استعدادهای بینظیرش شود. او در همین دوره کوتاهی که در میان ما زیست، تاثیر بزرگ و عمیقی بر ادبیات و شعر معاصر گذاشت. «تولدی دیگر» اثری از فروغ بود که استعداد شگرف او در شعر نیمایی را به همگان ثابت کرد.
فروغ فرخزاد ۳۲ ساله بود که در یک تصادف جادهای جان خود را از دست داد. او در این ۳۲ سال ۵ دفتر از خود باقی گذاشت و در آنها تجربیات خود در زندگی را بیهیچ ملاحظهای به رشته تحریر درآورده بود.
اشعار او پر از اندوه، ناامیدی و جسارت است، درست مانند شخصیتاش. اما او هرگز به این اندوه و ناامیدی نباخت. در زمانهای که زنان در جامعه اجازه حضور آزادانه نداشتند، او تیغ تیز منتقدین را نادیده گرفت و فعالیت حرفهای خود را ترک نکرد.
فروغ اولین و شاید تنها زنی بود که توانست همرده نیما، اخوان ثالث و شاملو قرار گیرد.
نمونه شعر فروغ فرخزاد
کاش چون پاییز بودم ... کاش چون پاییز بودم
کاش چون پاییز خاموش و ملال انگیز بودم
برگهای آرزوهایم یکایک زرد میشد
آفتاب دیدگانم سرد میشد
آسمان سینهام پر درد می شد
ناگهان طوفان اندوهی به جانم چنگ میزد
اشکهایم همچو باران
دامنم را رنگ میزد
وه ... چه زیبا بود اگر پاییز بودم
وحشی و پر شور و رنگآمیز بودم
شاعری در چشم من میخواند ... شعری آسمانی
در کنار قلب عاشق شعله می زد
در شرار آتش دردی نهانی
نغمه من ...
همچو آوای نسیم پر شکسته
عطر غم میریخت بر دلهای خسته
پیش رویم :
چهره تلخ زمستان جوانی
پشت سر :
آشوب تابستان عشقی ناگهانی
سینهام :
منزلگه اندوه و درد و بدگمانی
کاش چون پاییز بودم ... کاش چون پاییز بودم
احمد شاملو، الف بامداد

شعر شاملو سرشار از نگاههای تازه است. او زبان استواری دارد و تحول بزرگی را در شعر و ادبیات فارسی رقم زده است. علاوه بر همه اینها شخصیت همه جانبه و فعالیتهای گسترده وی، از دیگر دلایل محبوبیت اوست. او نیز تحت تاثیر نیما و اشعارش، در دهه ۳۰ به سرودن اشعار نیمایی روی میآورد.
شاملو پس از آشنایی با فریدون رهنما و با توجه به گرایشی که برای پیوستن به جریان جهانی ادبیات دارد، پیشنهاد کنار گذاشتن کامل وزن عروضی در شعر نو را میدهد. طبیعتا این پیشنهاد، مانند هر پیشنهاد و تغییر جدید و بزرگ دیگری با مخالفتهای بسیاری مواجه شد. حتی از سمت خود نیما …
اما این رویگردانیها و مخالفتها شاملو را از ادامه دادن مسیری که در نظر داشت، منصرف نکرد. او مسیر خود را ادامه داد و سبکی به نام شعر سپید را در شعر نو ایران پایه گذاری کرد. امروزه اشعار شاملو، چه آنهایی که در سبک نیمایی هستند و چه آن هایی که در سبک سپید سروده شدهاند، طرفداران زیادی دارند.
شاملو آثار متنوعی دارد. او حتی برای کودکان هم شعر سروده است. اشعاری که در ادبیات ما کمنظیر یا حتی بینظیر هستند.
نمونه شعر احمد شاملو
مگذار دیگران نام تو را بدانند …
همین زلال بیکران چشمانت
برای پچ پچ هزار ساله آنان کافیست!
احمدرضا احمدی، از اولینهای شعر موج نو

احمدرضا احمدی جز شعر و ادبیات دستی هم در دوبله، دکلمه، ادبیات کودک و نوجوان، نقاشی و نمایشنامهنویسی داشته است. او نیز مانند شاملو تحت تاثیر فریدون رهنما و با توجه به اشعار غربی (به خصوص اشعار فرانسوی)، به دنبال شعری بود که از قید بند رها باشد، حتی رهاتر از شعر نو و شعر سپید.
احمدرضا احمدی برای اولین بار در مجله «طرفه» از موج نوی شعر فارسی سخن گفت. شعری که او به دنبالش بود و موج نو نام گرفت، نه تنها وزن عروضی نداشت، بلکه به ریتم و آهنگینی کلام هم بیتوجه بود و شاعر را ملزم به رعایت اصول معنایی خاصی نمیکرد.
شعر موج نو طرفداران و پیروان خاص خودش را دارد اما هنوز هم نتوانسته، آن طور که باید از طرف منتقدین یا مخاطبین (به طور عام) پذیرفته شود.
نمونه شعر احمدرضا احمدی
انبوهی از این بعد از ظهرهای جمعه را
به یاد دارم که در غروب آنها
در خیابان
از تنهایی گریستیم
ما نه آواره بودیم، نه غریب
اما این بعد از ظهرهای جمعه
پایان و تمامی نداشت
میگفتند از کودکی به ما
که زمان باز نمیگردد
اما نمیدانم چرا
این بعد از ظهرهای جمعه باز میگشتند
با این همه اگر ترجیح شما شعر کلاسیک است و غزل را بیشتر از شعر نو دوست دارید، در مقاله دیگری بهترین شعرای غزلسرای معاصر ایران را معرفی کردهایم: