چالشهای پیش رو در فرآیند فرزند خواندگی

خانوادههای بسیاری هستند که به دلایل گوناگونی از جمله ناباروری صاحب فرزند نمیشوند و کودکی را به فرزندخواندگی قبول میکنند. در این مقاله قرار است چالشهای پیش روی چنین خانوادهای را بررسی کنیم و نکاتی برای پیشگیری از بروز مشکلات احتمالی یا حل آنها را پیش پایشان قرار دهیم.
فرزندخواندگی به معنی اعطای سرپرستی کودکان بدون سرپرست تحت سرپرستی سازمان بهزیستی، به خانواده های متقاضی است. در گذشته تنها خانوادههایی متقاضی فرزندخوانده بودند که توانایی داشتن فرزند را نداشتند؛ اما امروزه طبق قانون زنان مجرد واجدالشرایط و خانوادههای دارای فرزند نیز میتوانند کودک بیسرپرست را به فرزندخواندگی قبول کنند.
این مقاله نوشته شده است تا به والدینی که کودکی را به فرزندخواندگی پذیرفتهاند، راهکارهایی برای حل مشکلات و چالشهای پیش رو نشان دهد. کودکانی که به فرزندخواندگی گرفته میشوند حساسیتها و مشکلاتی خواهند داشت که فرزندان عادی خانواده با آنها درگیر نیستند و به همین دلیل، نگهداری از یک فرزندخوانده نیاز به دانش و مهارتهای خاص و متفاوتی دارد. چه مهارتهایی؟ در ادامه به شما خواهیم گفت. با ما همراه باشید.
فرزندخوانده نیز مانند دیگر کودکان است
نکته مهمی که لازم است در برخورد با فرزندخوانده به آن توجه کنید، این است که او نباید احساس کند که متفاوت است. او ممکن است این احساس را از رفتارهای شما یا سایر اعضای خانواده دریافت کند و به همین دلیل باید تلاش کنید که به او حس متفاوت بودن ندهید.
کودکانی که به فرزندخواندگی گرفته میشوند شاید در ابتدا به نظر متفاوت برسند ولی در واقع شباهت آنها با دیگر کودکان بسیار بیشتر از تفاوتشان است. نتایج تحقیقات انجام شده حاکی از آن است که اگر چه عوامل ژنتیکی در بعضی از ویژگیها همچون ظاهر و هوش تاثیر بهسزایی دارد اما عوامل محیطی و تربیتی بسیار موثرتر هستند. در نتیجه درست است که کودک فرزندخوانده از نظر ژنتیکی به والدین خود شبیه است ولی محیط زندگی فعلی و روش تربیتی والدینی که سرپرستی او را بر عهده دارند، نقش مهمتری در شکلگیری شخصیت او ایفا میکنند.
فرزندخواندهها مانند همه کودکان دیگر به عشق، محبت، توجه و امنیت به اندازه، معقول و منطقی نیاز دارند. مراقب باشید که توجه و محبت بیش از حد آنها را لوس و وابسته میکند و ممکن است باعث بروز حسادت سایر فرزندانتان شود. پس شما وظیفه دارید با فرزندخوانده خود همان طوری رفتار کنید، که با فرزند واقعی خود رفتار میکنید تا حساسیت هیچ یک را برنیانگیزانید.
لوس کردن کودکان از سمت والدینی که فرزاندان کمی دارند، در عصر امروزی امری شایع و صد البته مخرب است که باید راهکارهای اصلاح و پیش گیری از آن را بدانید. در مقاله زیر این مسئله را از همه جوانب بررسی کردهایم و راهکارهای مقابله با آن را در اختیار شما والدین عزیز قرار دادهایم:
خطاهای تربیتی در مواجهه با فرزند خوانده
اصول تربیتی کودکان فرزندخوانده تفاوت زیادی با سایر کودکان ندارد اما اکثرا والدین این طور فکر نمیکنند و به همین دلیل، دچار خطاهای تربیتی بسیاری میشوند. از مهمترین این خطاها محبت افراطی و دلسوزی نسبت به این کودکان است. بسیاری از والدین هرآنچه را که کودک فرزندخوانده طلب میکند برایش فراهم میکنند و با این استدلال که این کودک در گذشته زندگی سختی داشته است، سعی میکنند هرگونه ناملایمتی و ناکامی را از زندگی او دور کنند.
حال آن که کودک فرزندخوانده کاملا شبیه دیگر کودکان است و توجه بیش از حد به او باعث وابسته و لوس شدنش خواهد شد. چنین کودکی نمیتواند در آینده از پس مشکلاتش بربیاید و این مسئله جدی و مهمی است که باید حل شود. والدینی که کودکی را به فرزندخواندگی قبول میکنند، باید همانند دیگر والدین با مهارتهای فرزندپروری آشنا شوند و خود را برای تربیت فرزند آماده کنند.
از کلیشهها دوری کنید
باورهای غلطی راجع به کودکانی که به فرزندخواندگی پذیرفته میشوند، وجود دارد. این باورها ممکن است از طرف اعضای خانواده، آشنایان و یا حتی والدینی که قصد پذیرش فرزندخوانده را دارند، بیان شوند. چنین باورهایی بسیار مخرب هستند و میتوانند همانند سدی در برابر والدین و فرزندخوانده قرار گیرند. برخی از رایجترین این باورها به شرح زیر هستند:
- کودک فرزندخوانده در آخر همانند والدین اصلیاش میشود: همان طور که بالاتر هم گفتیم کودکان اگرچه ممکن است از لحاظ ظاهری همانند والدین اصلی و خونی خود شوند اما در ویژگیهای شخصیتی نقش تربیت بسیار مهمتر از نقش وراثت است. مطمئن باشید کودکی که به فرزندخواندگی میگیرید، در آخر شباهتهای بیشتری به شما دارد تا به والدینی که هرگز ندیده است.
- فرزندخواندهها مشکلات بیشتری دارند: خیلی از افراد فکر میکنند فرزندخواندهها با مشکلات شخصیتی بیشتری سر و کلمه میزنند. در صورتی که این طور نیست. مطالعات بسیاری که در این زمینه انجام شدهاند، نشان میدهند که کودکان فرزندخوانده تفاوت چندانی با دیگر کودکان ندارند.
- والدین اصلی کودک، او را پس میگیرند: این باور که تنها از ترس نشات میگیرد، شانس بروز بسیار کمی دارد. این که والدین اصلی کودک پیدا شوند، امری ممکن است اما این که دوباره او را بخواهند کمی عجیب و غیرعادی به نظر میرسد. چرا که آنها اگر به دنبال رشد و پرورش کودکشان بودند، از ابتدا او را رها نمیکردند.
این باورهای نادرست و ناروا ممکن است رابطه سالم و بیحاشیه شما را تحت تاثیرات منفی قرار دهد. به همین دلیل بهتر است تا حد امکان از کلیشهها و باورهای غلط دوری کنید و به دنبال بستری مناسب برای تربیت فرزند خود باشید.
بیان واقعیت فرزندخواندگی
یکی از مهمترین و حساسترین چالشهایی که با قبول کودکی به فرزندخواندگی پیش میآید، مسئله بیان واقعیت به کودک فرزندخوانده است. ذهن شما از همان ابتدا درگیر سوالات مختلفی خواهد بود. سوالاتی مثل: کودکم از چه سنی آمادگی دریافت و درک موضوع فرزندخواندگی را دارد؟ بهترین زمان برای بیان چنین واقعیتی کی است؟ ریاکشن او به شنیدن این موضوع چیست؟
بسیاری از روانشناسان بر این باورند که والدین باید از همان ابتدا ذهن کودک را برای پذیرش این مسئله آماده کنند و از همان دوران کودکی، پدیده فرزندخواندگی و به سرپرستی قبول کردن کودک دیگری را با استفاده از کتابهای کودکان یا انیمیشنهای مناسب به فرزندخوانده خود آموزش دهند.
بسیاری از روانشناسان مناسبترین سن برای بیان واقعیت فرزندخواندگی را بین هفت تا ده سال میدانند که البته این سن ممکن است با توجه به شرایط کودک و خانواده متفاوت شود. کودکان در این سن سادهتر با موضوع کنار میآیند به طوری که هر قدر سن کودک بیشتر شود سوالات او پیچیدهتر و ناسازگاریاش بیشتر میشود.
نکته مهمی که باید به آن توجه داشته باشید این است که مسئله فرزندخواندگی حتما باید توسط خود والدین بیان شود. این که کودک این موضوع را از افراد دیگری بشنود، برای هیچ یک از شما عواقب خوبی در پی ندارد. البته با توجه به حساسیت این مسئله بهتر است قبل از بیان واقعیت به یک روانشناس کودک هم مراجعه کنید تا راهنماییها و توصیههای لازم به شما برسد.
فراموش نکنید که فرزندخواندگی، چیزی نیست که شما یا کودک از بابت آن شرمنده باشید. خودتان را برای سوالهای احتمالی آماده کنید و به یاد داشته باشید که حقیقت را متناسب با سن کودک به او بگویید. از داستانسرایی و دروغ دوری کنید و اگر پاسخ سوال کودک را نمیدانید یا از پاسخ دادن به آن معذورید، این مطلب را صادقانه با کودک خود در میان بگذارید و به او بگویید اکنون نمیتوانید جواب سوالش را بدهید ولی در آینده حتما به آن پاسخ خواهید داد.
ملاقات با والدین اصلی
احتمالا کودک پس از شنیدن واقعیت، شوکه خواهد شد. او سوالات زیادی دارد که دوست دارد بپرسد. مهمتر از همه او در مورد والدین اصلیاش یا علت اصلی رها کردنش کنجکاو است و به احتمال زیاد درخواست دیدار با والدین اصلی خود را دارد. در این مورد نیز باید با او صادق باشید. اگر والدین او را میشناسید، یک ملاقات ترتیب دهید و اگر نمیشناسید به کودک خود این اطمینان را بدهید که کمکش خواهید کرد تا پدر و مادر خود را پیدا کند.
در این بین به او بگویید که گاهی از اوقات ممکن است والدین توانایی نگهداری از فرزند خود را نداشته باشند و به همین دلیل این مسئولیت را به کس دیگری واگذار میکنند. این استدلال به فرزند شما کمک میکند تا حس طردشدگی نداشته باشد و نسبت به والدین اصلیاش احساس تنفر نکند.
هرگز مانع ملاقات فرزندخوانده خود با والدین واقعیاش نشوید. برخی از والدین به دلیل ترس از دست دادن فرزند علاقهای به شکلگیری این ملاقات ندارند. آنها نگران این هستند که مبادا فرزندشان، والدین واقعیاش را ترجیح دهد و آنها را ترک کند، از این رو مانع ملاقات فرزند خود با والدین واقعیاش میشوند.
اما شما باید این نکته را در نظر بگیرید که ممکن است کودک در ابتدا مصرانه به دنبال والدین حقیقیاش باشد و سعی کند ارتباط بیشتر و بهتری با آنها برقرار کند اما این قضیه موقتی است. این فرزند که در خانه شما، زیر سایه مهر و محبتتان و با اصول اخلاقی مدنظر شما بزرگ شده است، هیچ وقت یک غریبه را به خانوادهای که سالها در آن زندگی کرده است، ترجیح نمیدهد.
زمانی که او قرار است والدین اصلیاش را ملاقات کند، ذهن شما پر از افکار منفی میشود، در صورتی که ممکن است هزاران اتفاق خوب و دلچسب در این ملاقات بیوفتد. انگار ذهن ما به نحوی ساخته و طراحی شده است که افکار منفی را بیشتر دوست داشته باشد. اما این موضوع از کجا نشأت میگیرد؟ در مقاله زیر به این قضیه پرداختهایم:
چرا از افکار منفی بیشتر خوشمان میآید؟
در نهایت همواره به خاطر داشته باشید که فرآیند فرزندخواندگی، فرآیند بسیار پیچیدهای است. به همین دلیل اگر قصد قبول کودکی به فرزندخواندگی را دارید، پیش از پذیرش او همه جوانب آن را بسنجید و خود را برای این مسیر آماده کنید. بهرهگیری از توصیههای یک مشاور آگاه و متخصص به شما در حل بسیاری از چالشهای پیش رو کمک میکند و تواتمندی شما برای نگهداری از چنین کودکی را بالا میبرد. پس هرگز آن را پشت گوش نیاندازید.